مهرداد جلایری - داستان دربارهی دختری به نام جورجیاست که از کودکی به تقلید از پدرش رؤیای آتشنشان شدن را در سر میپروراند اما پدرش، کاپیتان نولان، که یک آتشنشان قهرمان بوده است، برای حفاظت از جورجیا، از کودکی او را از این کار منع میکرده است.
پدر برای اینکه این رؤیا را از سر جورجیا بیرون کند، به او میگوید زنان اجازه ندارند آتشنشان شوند. خودش هم آتشنشانی را رها میکند و به شغل خیاطی روی میآورد.
جورجیا در ظاهر و در کنار پدر با او در خیاطی همکاری میکند اما شبها و با سختی زیاد برای آمادگی جسمانی تمرینهای آتشنشانی را انجام میدهد.
یک روز، هنگامی که یک آتشافروز مرموز اقدام به آتش زدن شهر میکند و آتشنشانان ناپدید میشوند، شهردار از پدر جورجیا میخواهد بار دیگر به عنوان کاپیتان، شهر را از ویرانی بزرگ نجات دهد و تحقیقات دربارهی ناپدید شدن آتشنشانها را پیگیری کند.
جورجیا که میداند پدرش مانع حضور او در مأموریت میشود، خود را بهعنوان جوانی به نام جو جا میزند و به گروه کوچکی از آتشنشانان میپیوندد.
او منشأ این آتشسوزیها را که زنی به نام پائولین است پیدا میکند. سپس میفهمد همهی کارهای پائولین برای انتقام از کسانی است که استعدادهای او را نادیده میگیرند. سرانجام، با کمک جورجیا و پدرش، شهر نجات مییابد.
نام:
قلب آتشین
کارگردانان:
تئودور تای و لورنت زیتون
نویسنده:
لورنت زیتون
تاریخ انتشار:
۲۰۲۲